با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.
سیلی نقد به از حلوای نسیه.
توی دعوا نان و حلوا خیر نمی کنند.
آب در هاون کوبیدن
آب از آب تکان نمی خورد.
آب از آسیاب افتادن.
جائی نمی خوابید که آب زیرش برود.
دنیا را آب ببره او را خواب می بره.
تا گوساله، گاو شود دل صاحبش آب شود.
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
بادمجان دور قاب چین.
انگور خوب نصیب شغال می شود.
سیر به پیاز می گه چقدر بدبوئی.
هر که خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه
خر بیار و باقلا بار کن.
از چاله درآمد افتاد تو چاه
چاه کَن جاش همیشه ته چاه است.
چشمه باید خود بجوشد.
آب از سرچشمه گل آلود است.
آدم باید کلاه خودش را پیش خودش قاضی کند.
این کلاه برای سر تو گشاد است.
کلاهت را سفت بچسب تا باد نبرد.
پیش قاضی و معلق بازی؟
آنقدر مار خورده که افعی شده
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.
مار از پونه بدش می یاد دم لانه اش سبز می شه.
با زبان، مار را از لانه درمی آورد.
با یک گل بهار نمی شه.
اگر گل نیستی خار هم مباش.
گل پشت و رو نداره.
از اسب افتاده، از اصل نیفتاده.
این شتری است که در خانه هر کسی می خوابد.
پشه را هم، در هوا نعل می بندد.
به روباره گفتند شاهدت کیست؟ گفت: دُمم
عاقبت تخم مرغ دزد، شتردزد می شود.
جوجه را آخر پاییز می شمارند.
گربه دستش به گوشت نمی رسه، می گه گوشت بو می ده.
”توبه گرگ، مرگ است.

استاد داریوش صادقی 

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: