مصاحبه ای جذاب با امین حیایی و نظر او درباره ی قلاده های طلا
بزرگترین وبلاگ علمی وتحقیقاتی وسرگرمی وهنری درآسیا
این وبلاگ اونی هست که شما به دنبالش بودید

چه وجوهی از کاراکتر «ساسان» در اجرا برای شما حائز اهمیت بود؟

من احساس کردم او شخصیت آرمان‌خواه و ملی‌گرایی است که عاشق وطنش است و خیانت را نمی‌پذیرد. تلاش می‌کند متوجه شود خائن واقعی چه‎کسی است و این تلاش در فینال فیلم به یافتن خائن هم منجر می‌شود.

- روزی که فیلم‎نامه را مرور می‌کردید، متوجه شدید برایتان فرصتی فراهم شده تا نوع دیگری از بازیگری را تجربه کنید؛ به نظر بازی فیزیکی را که در سینمای ما تقریبا فراموش شده است، بار دیگر در یک فیلم پر تحرک تجربه کردید…

من دوست داشتم بعد از این همه آثار طنز و کمدی، یک فیلم متفاوت کار کنم که نقد و موقعیت جدی در آن پررنگ باشد و این اتفاق در قلاده‎ها ممکن شد. به وجوه سیاسی فیلم دقت نکردم؛ چون من وارد سیاست و بحث‎های سیاسی نمی‌شوم. اما پیشنهاد‎های که دادم این بود که این فیلم را برای مردم بسازیم. فارغ از جبهه‌بندی‌ها، قلاده‎های طلا از حزب و گروهی خاص جانب‎داری نمی‌کند، واقعیت و حد وسط را گرفتیم تا با مردم باشیم و از زوایه دید مردم به این حوادث نگاه کنیم. باز هم اشاره می‌کنم، مردم حقیقت را دوست دارند، ریا نکنیم، شعار ندهیم. خدا را شکر همین اتفاق هم افتاد و من فکر می‌کنم خیلی فیلم جذابی شده است. دوستانی هم که با یک نگاه دیگر رفتند فیلم را دیدند، به من گفتند فیلم را که دیدیم واقعا خوشمان آمد. فیلم خوش‎ساختی بود و در طرح واقعیت‎ها دچار لکنت نبود و دغدغه‎های جمعی را مطرح کرده بود.


-شما غیر از اکت حسی صورت و دیالوگ، آمادگی جسمانی خود را هم کماکان حفظ کرده‌اید، تا کنون از شما و یا از علیرام نورایی، فیزیک نامناسب ندیده‌ام. پس از سال‎ها که سینمای اکشن در ایران به فراموشی سپرده شده، در این فیلم بازیگرانی را می‌بینیم که جلوی دوربین به خوبی می‌دوند و اکت فیزیکی مناسبی دارند.

واقعیت این است که قلاده‎ها فرصت‎های تاز‎ه‎ای در زمینه بازیگری برای من فراهم آورد. سال‎ها چنین فرصتی در سینمای ایران نصیبم نشده بود، اگر هم بوده دیده نشده و در سال‎های قبل اتفاق افتاده است؛ یعنی حتی اگر نقشی شبیه این را هم بازی کرده باشم، اما فرصت اکت این‎گونه را نداشته‎ام. موقعیت‎هایی که در این فیلم وجود داشت، به قهرمان‌پروری کمک می‌کرد. اما با این حال سعی نکردیم قهرمان‌پردازی کنیم و خودمان را شبیه چکی‌جان و قهرمان‎های فرنگی کنیم و دست به کار‎های محیرالعقول بزنیم. می‌خواستیم بار رئالیستی اثر را حفظ کنیم. من از تعاریف دوستان می‌توانم حدس بزنم که مردم از کلیت بازی‎ها و فیلم راضی هستند.

- نگاه‎های مرموز، رفتاری است که معمولا به اکت‎های ویژه نیاز دارد؛ این اتفاق در قلاده‎های به خوبی رخ داده است. دلیل این سطح متفاوت بازیگری را در چه می‌دانید؟

خدا را شکر که این‎گونه بوده است. این حاصل همدلی گروهی بود و سرصحنه که بودیم، همیشه به کل صحنه کمک می‌کردیم. بنده هم به سهم خودم، همه تلاشم را به کار بردم تا حاصل کار همان چیزی شود که دوستان همکار می‌خواهند. اگر مجموعه همکاران دقیق کار کنند، کار من دیده می‌شود. حتی بازیگر مقابل و هنروران هم باید کارشان را درست انجام بدهند تا کار سایرین دیده شود. این دیده شدن حاصل زحمت جمعی همکاران است. در کل کار، بین همکاران همدلی و همسانی وجود داشت و همه با لذت کار می‎کردند، خود آقای طالبی هم خیلی همراه بود و با ایده‎های خوب مخالفتی نمی‎کرد؛ چه بسا خود ایشان هم ایده‎های خوبی در اجرا داشتند و بر بازی‎ها سوار بودند.

-دخالت هم می‌کردند؟

خیر! نظرشان را می‌گفتند و اغلب در مورد لینک کار بازیگران و حفظ راکورد‎ها نظر می‌دادند.
-با توجه به این‎که سریال قلب یخی هم یک تم سیاسی پنهان در خود داشت و اخراجی‎ها هم لایه‎های سیاسی مشابه با قلاده‎ها دارد، به نظر شما در سینمای نحیف ایران تولید آثاری با مایه‎های صریح سیاسی، لزوما چه جذابیتی می‎تواند داشته باشد؟


در سریال قلب یخی، تم نقد سیاست‎های جهانی و پشت پرده جریان‎های فراماسونی مورد کاوش قرار گرفت و این متفاوت بودنش برای من جذابیت داشت. به اعتقاد من کار باید با آن‎چه پیش از این مردم در سینما دیده‌اند متفاوت باشد. اثری که کاراکترها، قصه‌ها، دیالوگ‎ها و پرسوناژ‎های تکراری دارد، فاقد جذابیت است. اگر اثری با تمی سیاسی ساخته می‌شود و می‌خواهد تنوع ایجاد کند، باید بر اساس واقعیت‎ها باشد نه این‎که حزبی خاص را حمایت کند. این آثار به خصوص سریال قلب یخی و یا فیلم قلاده‎های طلا، سیاست گروه خاصی را تبلیغ نمی‌کنند.

بدین صورت اگر مبنا واقعیت باشد، آثار سیاسی با استقبال بیشتری مواجه می‌شوند. ضمن این‎که من بازیگرم و حرف‎های سیاسی فیلمی که در آن بازی می‌کنم، پیام سیاسی و شخصی بنده نیست. من طرفدار حزب خاصی نیستم، ضمن این‎که شخصیت خودم اصلا سیاسی نیست. کاراکتر‎هایی هم که بازی کرده‌ام سیاسی نیستند و یا حداقل سیاست غلطی را ترویج نمی‌کنند.

مثلا می‌گفتند اخراجی‎ها یک اثر سیاسی است در حالی‎که این‎گونه نیست؛ قسمت سوم این فیلم بیشتر به وقایع و تحولات انسان‎ها پس از هشت سال دفاع مقدس می‌پردازد. اصلا کاراکتر من در آن فیلم نمونه کسی است که جنگ رفته، اما تلاشی در راستای دفاع از میهنش انجام نداده است. در این فیلم شاهدیم که جنگ بر روی افرادی همچون بیژن تأثیری نگذاشته است؛ چراکه هنوز دزدی می‌کند و باج می‌گیرد. این حرف سیاسی نیست.

- فارغ از این مباحث، در یک نگاه کلی فکر می‌کنید فیلم‎های تولیدشده سینمای ایران در چند سال اخیر فراخور حال تماشاگران و مخاطبان بوده است؟

فیلم‎هایی که در این سال‎ها تولید شده، به فراخور اتفاقاتی بوده که در جامعه ما روی داده است. در زمان جنگ، فیلم جنگی ساختیم، و یا پیش از آن در سال‎های انقلاب، فیلم انقلابی می‌ساختیم. بعدها هم که موقعیت سیاسی خاصی پیش آمد، فیلم سیاسی ساخته شد. سینمای ما در مجموع بر اساس تحولات جامعه پیش می‌رود و خط اصلی را از جامعه می‌گیرید و جلو می‌رود. سینماگران سعی می‌کنند فیلمی بسازند که پیام مردم در آن بازتاب داده شود.

- عوامل فیلم سینمایی قلاده‎های طلا مصرند که فیلم مردمی ساخته‌اند. با این پیش‎فرض، فکر می‌کنید این فیلم تا چه حد توانسته به رفع برخی سوءتفاهم‎ها در طول دو سال اخیر و ایجاد روشنگری برای مخاطبان کمک کند؟

ما قبل از انتخابات سال ۸۸ با هم دوست بودیم، رفیق بودیم و واقعا نمی‌دانم بر سر این رفاقت‎ها چه آمد؟! خواهر و برادری که در فیلم قلاده‎ها می‌بینیم، دچار این بحران سیاسی می‌شوند. کارشان به جنگ و دعوا می‌رسد، نه این و نه آن! واقعا قبل از انتخابات همگی جور بودیم و با هم کنار می‌آمدیم، کاش برگردیم به همان حال و روز؛ ما همه ایرانی هستیم. نباید بین ما جنگ شود، خارجی‎ها از دل سلیقه‎های متعدد سیاسی ما اختلاف به‎وجود آوردند تا به‎جای ماهیگیری کوسه از آب بگیرند! ما هم بیخودی به‎جان هم افتادیم و به این اختلافات تن دادیم؛ در صورتی که نباید، این‎طور باشد. به‎نظر من مگر ما چقدر زنده‌ایم!؟ طبق پیش‌بینی برخی فرقه‎ها که همین سال ۲۰۱۲ همه چیز تمام می‌شود! (می‌خندد) ما هم بالأخره اصول و باور‎های خودمان را داریم، اگر یک درصد به چنین موضوعاتی مثل آخرت و قیامت ایمان بیاوریم، آن‎وقت همه چیز درست می‎شود.

واقعا فکر کنیم شش یا هفت ماه بیشتر وقت نداریم، درست‌تر و بهتر زندگی کنیم. به آن‎چه خدا به ما داده راضی باشیم، از انجام برخی رفتار‎های سوءتفاهم برانگیز چشم‌پوشی کنیم. من هم خودم را به خدا سپرده‎ام و به آن‎چه مقدر می‌شود تن می‌سپارم. من نشانه‎هایی را در زندگی دیدم که باید در قلاده‎ها حضور می‌یافتم در عین این‎که می‌توانستم این نقش را ایفا نکنم، همین الان هم احساس می‌کنم باید در این پروژه حضور پیدا می‌کردم و این کار را انجام می‌دادم، دیدید که نتیجه اثر هم بسیار قابل دفاع است. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات
پيوندها