حیف که لحظه های آگاهی بسیار کوتاه است.
برای لحظه هایی از نادانی ها و افکار پلید دور می شویم،ولی خیلی زود ذهنمان پر می شود از افکار گوناگون و رویاها ما را به این طرف و آن طرف می برند،ما را به خود مشغول می کنند.
برای لحظه هایی از خشم و نفرت و نادان دور می شویم و به عشق و محبت نزدیک می شویم، ولی خیلی زود افکار و عادت ها و رویاها به سراغمان می آیند و ما را به این سو و آن سو می برند.
برای نیل به هر وضعیت و هر هدفی باید شرایط خاصی را مهیا کنید.
به طور حتم به تمرین نیاز داریم تا از عادت ها دور شویم و به سمت شناخت و بازسازی ذهن حرکت کنیم.باید ریشه های غفلت و نادانی و رویا و توهم را بخشکانیم.هر وضعیتی را هم به اسم آگاهی نشناسید،کمی بر خودتان سخت بگیرید و خودتان را گول نزنید،سعی کنید در زندگی کور نمانید!
البته بیشتر افراد خود را آگاه و به اصطلاح عاقل می دانند،این اهمیتی ندارد،بگذارید به خیال خامشان خوش باشند، شما به دنبال رشد و پیشرفت و آگاهی ِ ناب باشید.
وقتی که ذهنتان پر است از افکار مختلف و این افکار از مغز شما عبور و شما را کنترل می کنند،نمی توانید اسم وضعیت را آگاهی بنامید.
چون فکر از گذشته است و شما برای بازسازی ذهن خود به گذشته نیازی ندارید، برای بازسازی خودتان به چیزی نیاز ندارید.
فقط عزم و اراده ای بزرگ لازم است،با دستان خالی و بدون هیچ اندیشه و قالبی
نظرات شما عزیزان: